
زیر چتر آفتاب
محمد علیمدی
زیر چتر آفتاب
در حرم نشسته ام
دل به روی غصه ها
شادمانه بسته ام
یک صدای آشنا
از فضای رو به رو
می رسد به گوش من
بق بقو بقو بقو
بق بقو کنان
دسته ی کبوتران
آب و دانه می خورند
می پرند در آسمان
می شوم کبوتری
چون کبوتر حرم
دور گنبد طلا
شادمانه می پرم
[[page 10]]
انتهای پیام /*