لحاف برف محمد حسن حسینی
ننه سرما چی شده؟
چرا برفی نداری؟
چرا ساکت شده ای؟
چرا حرفی نداری؟
ننه سرما روی ابر
«هاپچی» عطسه ای کرد
گشت و گشت توی هوا
عطسه اش ، شد باد سرد
ناله کرد و گفت: «ننه
مریضم حال ندارم
خوابیدم زیر لحاف
چه طوری برف ببارم
وقتی که خوب شدم
لحاف نرمم را
پنبه پنبه اش می کنم
می ریزم روی شما!»
[[page 10]]
انتهای پیام /*