مجله خردسال 376 صفحه 20

کد : 102776 | تاریخ : 29/12/1388

یک دوست تازه بامعرفی شخصیت های داستان به کودک، از او بخواهید در خواندن داستان شما را همراهی کند. کفش دوزک کرم سبز سوسک زنبور یکی بود ، یکی نبود. غیر از خدا، هیچ کس نبود. یک روز قشنگ بهاری ، وقتی که باران همه جا را تمیز و خوش بو کرده بود و و مشغول بازی بودند. و پشت برگ ها پنهان شدند تا آن ها را پیدا کند. و پشت یک برگ نشسته بود، برگ میخورد و بازی آن ها را تماش می کرد. ، خیلی خجالتی بود. او دلش می خواست با آن ها بازی کند ، اما خجالت می کشید. ، برای پیدا کردن و یکی یکی برگ ها را کنار زد، تا این که به برگی رسید که پشت آن

[[page 20]]

انتهای پیام /*