مجله خردسال 383 صفحه 20

کد : 102972 | تاریخ : 01/03/1389

راکون میمون فیل کتاب دایناسور کتاب قصه کی دنبال کی بود یکی بود، یکی نبود. غیر از خدا، هیچ کس نبود. یک روز وقتی که مشغول بازی بود، روی زمین یک پیدا کرد. با خوشحالی را باز کرد. همین موقع، یک از توی پرید بیرون و گفت:«سلام!» با تعجب به نگاه کرد و گفت:«تو کی هستی؟ از کجا آمدی؟» گفت:«اسم من است و از توی بیرون آمدم!» گفت:«خب حالا زود برو توی !» گفت:«نه! میخواهم اینجا پیش تو بمانم.» همین موقع از بالای درخت پایین آمد و به گفت:«وای! چه دوست

[[page 20]]

انتهای پیام /*