قصه حیوانات یک روز وقتی که خانم مرغه خانه نبود، مهمانها از راه رسیدند. آقا خروسه، از دیدن مهمانها، خیلی خوشحال شد. و با صدای بلند، قوقولی قوقو کرد و گفت:«کجایی خانم مرغه؟!»