مجله خردسال 392 صفحه 20

با معرفی شخصیت­های داستان به کودک از او بخواهید در خواندن داستان شما را همراهی کند. خروس گاو مرغ گوسفند بز شوخی یکی بود، یکی نبود. غیر از خدا، هیچ کس نبود. در یک مزرعه، و و و و زندگی میکردند. آنها با هم دوست بودند، اما یک عادت بد داشت. ، شب بیدار میماند و وقتی همه به خواب میرفتند، شروع میکرد به قوقولی قوقو کردن. وقتی و و و صدای را میشنیدند، فکر میکردند که صبح شده، خواب آلود از طویله و مرغدانی بیرون میآمدند و میدیدند که هوا هنوز تاریک است. آنوقت غش غش میخندید و میگفت:«شوخی کردم! شوخی کردم!» اما از این شوخی، نه میخندید نه و نه و نه ! آنها ناراحت و عصبانی میشدند.