مجله خردسال 396 صفحه 6

کد : 103322 | تاریخ : 30/05/1389

تو چرا نمیخوانی؟» جیرجیرک گفت:«چون صدای پرنده، از صدای من قشنگتر است. حیوانات جنگل، یکی یکی نزدیک درختی که جیرجیرک روی آن بود آمدند. پرنده ساکت بود و نمیخواند. یکی گفت:«جیرجیرک! صدای تو، صدای خواب، صدای شب و ماه است. آواز تو، لالایی بچههای ماست. چرا نمیخوانی؟» پرنده گفت:«اما من از او خوش آوازتر هستم.» یکی گفت:«خوش آواز هستی، اما روزها بخوان. ما شبها باید بخوابیم و صدای جیرجیرک برای ما صدای شبی آرام و خوابی خوش است.» پرنده به جیرجیرک گفت:«بخوان!» حیوانات جنگل گفتند:«بخوان!» جیرجیرک از زیربرگ بیرون آمد. روی شاخه نشست و جیرجیر خواند. شب آرام بود و همه به خوابی خوش فرو رفته بودند.

[[page 6]]

انتهای پیام /*