مجله خردسال 409 صفحه 18

کد : 103698 | تاریخ : 29/08/1389

دماغم میخارد فیل در میان گلها راه میرفت که هوا پر شد از گردههای گل. میمون گفت:«دماغم میخارد!» و با دست دماغش را خاراند. مار گفت:«دماغم میخارد!» و با دمش دماغش را خاراند. فیل گفت:«دماغم میخارد!» اما نه دستش به دماغش میرسید، نه دمش. خرطومش را به گلها کشید و دماغش را خاراند ... وا ... ی ! هوا پر شد از گردههای گل! میمون میدوید و دماغش را میخاراند. مار میخزید و دماغش را میخاراند و فیل خرطومش را به گلها میکشید و همهجا را پر از گردههای گل میکرد!

[[page 18]]

انتهای پیام /*