مجله خردسال 415 صفحه 18

کد : 103866 | تاریخ : 11/10/1389

گرگ مرجان کشاورزی آزاد گرگ رو به روی نویسنده نشست و گفت:«برایم قصهای بنویس که گرگهایش بد نباشند!» نویسنده گفت:«خرگوشها را نمیخوری؟» گرگ گفت:«وقتی گرسنه باشم میخورم.» نویسنده گفت:«برهها را نمیخوری؟» گرگ گفت:«وقتی گرسنه باشم می خورم.» نویسنده نوشت: یکی بود، یکی نبود. یک گرگ بود که خیلی راستگو بود. او وقتی گرسنه بود، خرگوش ها و برهها را میخورد. گرگ هیچ وقت دلش نمیخواست بد باشد، اما حیف که همیشه گرسنه بود!

[[page 18]]

انتهای پیام /*