مجله خردسال 428 صفحه 4

کد : 104163 | تاریخ : 27/01/1390

سرور کتبی سنجاب و جنگل میوه یکی بود، یکی نبود. یک سنجاب خیلی گرسنه بود. به جنگل رفت تا چیزی برای خوردن پیدا کند. میمونها و زرافهها و کلاغها، داشتند میوه میخوردند. سنجاب از درخت سیب بالا رفت. اما وسط راه گفت:«نه نه ... این سیبها خیلی ریز هستند.» از درخت پایین آمد. از درخت گردو بالا رفت. اما وسط راه گفت:«نه نه ... درخت گردو خیلی بلند است!» از درخت گردو پایین آمد. از درخت لیمو بالا رفت. اما وسط راه گفت:«نه نه ... لیمو خیلی ترش است!» از درخت لیمو هم پایین آمد. از درخت موز بالا رفت. اما وسط راه گفت:«نه نه ... این موزها رسیده نیستند.» از درخت موز هم پایین آمد. کمی بعد باران شروع به باریدن کرد. سنجاب گرسنه بود.

[[page 4]]

انتهای پیام /*