مجله خردسال 445 صفحه 10

کد : 104561 | تاریخ : 29/05/1390

یک دانه گردو افسانه شعبان نژاد یک دانه گردو مادر به من داد رفتم به ایوان از دستم افتاد آقا کلاغه تا دید آن را آمد به ایوان دزدیدن آن را رفتم به سویش باد داد و فریاد من گریه کردم او خنده سر داد وقتی صدایم پیش پدر رفت آقا کلاغه ترسید و در رفت!

[[page 10]]

انتهای پیام /*