مجله خردسال 29 صفحه 6

کد : 105173 | تاریخ : 28/01/1382

گفتم: «این ماهی که بینی ندارد! پس چه طور نفس می­کشد؟» پدرم گفت: «به سر ماهی نگاه کن. چه می­بینی؟» گفتم: «گوش­هایش تکان می­خورد.» پدرم گفت: «این­ها گوش ماهی نیست. ماهی­ها این طوری نفس می­کشند، چون آن­ها با ما فرق دارند. برای همین هم می­توانند توی آب زنده بمانند.» وقتی پدرم از اتاق بیرون رفت من خودم را توی آینه دیدم. هر کاری کردم گوش­هایم را مثل ماهی تکان بدهم نشد! من که ماهی نیستم! برای همین هم می­توانم بیرون از آب نفس بکشم.

[[page 6]]

انتهای پیام /*