چتریازگلبرگها
افسانه شعبان نژاد
باز باران میچکد دانه دانه، توی حوض زیر باران، شاپرک میپرد از روی حوض
آب باران میچکد باز روی دامنش زیر باران، تر شده باز هم پیراهنش
زیر یک گل، شاپرک مینشیند بیصدا
کاش او یک چتر داشت چتری از گلبرگها
[[page 10]]
انتهای پیام /*