بامنبیا ...
دوست من سلام.
مـن داس هـستـم و در یـک مـزرعـهی گـنـدم زندگـی میکنـم.
من و پدر و مادرم به کشاورزها کـمک میکـنیـم تا خـوشـههـای
بلند و پر دانهی گندم را بچینند، چون ما خیلیخیلی تیز هستیم.
مادرم میگوید:«بچهها نباید با داس بازی کنند!»
اما من، تو و مجلهی دوست خردسالان را خیلی دوست دارم.
برای همین هم مادرم اجازه داده تا امروز پیش تو بیایم.
پس به من دست نزن!
ولی با من بیا...
[[page 3]]
انتهای پیام /*