مادرمن... مادر من خیاط است. او هر روز با چرخ خیاطیاش لباسهای رنگارنگ میدوزد. کنار چرخ مادرم پر از نخ و پارچههای رنگی است. یک شب خواب دیدم که با پارچههای رنگارنگ برای مادرم یک لباس دوختهام، یک لباس قشنگ قشنگ.