مجله خردسال 225 صفحه 3

کد : 105926 | تاریخ : 10/12/1385

بامن­بیا... دوست من سلام. من ملخ هستم. دوپای بزرگ و قوی دارم که به من کمک می­کند بتوانم بجهم. مادرم در پایین شکم،خود یک دنباله­ی باریک دارد که با آن زمین را سوراخ می­کند و تخم­های خیلی کوچک خود را توی زمین می­ریزد. من­هم یکی از همان تخم­ها بودم! من و بقیه­ی خواهر و برادرهایم بعد ازمدتی نوزاد ملخ شدیم و از زیر خاک بیرون آمدیم. ما بچه ملخ­ها آن قدر گرسنه هستیم که می­توانیم گندم­های یک مزرعه را در چند دقیقه بخوریم و تمام کنیم! اما نگران نباش. من الان سیر هستم. فقط آمده­ام تا همراه تو مجله­ی دوست خردسالان را ورق بزنم. پس با من بیا...

[[page 3]]

انتهای پیام /*