
پشهها
ناصرکشاورز
وقتی که من میخوابم میآید او پیشم
من میپرم از خواب چون میزند نیشم
صد بار با نیشش
بوسیده رویم را
انگار میفهمد
از دور بویم را
او در اتاق من
تا صبح میماند
با شعر وز و وز
آواز میخواند
پر میشود گوشم
هر شب از این وز وز بر صورتم دارم
صد نقطه قرمز
[[page 10]]
انتهای پیام /*