مجله خردسال 241 صفحه 4

کد : 106123 | تاریخ : 02/06/1395

جایی خنک و راحت یک بود، یکی نبود. یک روز گرم گرم، شیر، گوشه­ای از چمنزار خوابیده بود دور و برش پر از مگس­هایی بود که نمی­گذاشتند شیر راحت بخوابد. برای همین هم شیر شروع کرد با دمش، مگس­ها را کنار زدن. میمون بالا­ی درخت بود که شیر را دید. پیش سنجاب و خرگوش و موش رفت و گفت: «دلتان می­خواهد یک جای خنک و راحت بخوابید؟» سنجاب گفت: «یک جای خنک؟ آن هم در ایـن روز گرم؟!» میمون گفت: «بله!» خرگوش گفت: «یک­جای راحت؟ جایی که شکارچی نتواند ما را شکار کند؟» میمون گفت: «بله! یک جای خنک و راحت، موش و

[[page 4]]

انتهای پیام /*