مجله خردسال 248 صفحه 5

کد : 106200 | تاریخ : 02/06/1395

کلاغ سومی، سرش را این طرف و آن طرف چرخاند و گفت: «نه قورباغه است، نه مرغ ماهی­خوار، یک مرغابی است. از بس نوکش را به لجن­های کنار جو زده، این را خورده، آن را خورده، گرد و چاق شده است.» کلاغ چهارمی نگاهی به سه تا کلاغ دیگر کردو بعد پرید و رفت. کلاغ­ها به او نگاه کردند و سر تکان دادند. بعد هم دوباره مشغول خوردن گردو شدند. ناگهان صدایی آمد: «بمب ...» سه تا کلاغ از جا پریدند. چه دیدند. کلاغ چهارمی را دیدند که پرید و پرید با رنگ پریده به آن­ها رسید. کلاغ چهارمی آب دهنش را قورت داد و گفت: «نه قورباغه

[[page 5]]

انتهای پیام /*