مجله خردسال 253 صفحه 22

کد : 106273 | تاریخ : 02/06/1395

مادرمن... مادر من معلم مدرسه است. او به کلاس اولی­ها، خواندن و نوشتن یاد می­دهد. مادرم هرروز صبح مرا پیش مادر بزرگم می­گذارد و خودش به مدرسه می­رود. من خیلی دلم می­خواهد به مدرسه بروم و خواندن و نوشتن یاد بگیرم، اما مادرم می­گوید: «تو هنوز کوچک هستی، باید بزرگ­تر شوی بعد به مدرسه بروی.» مادر بزرگ هر روز قد مرا اندازه می­گیرد. من و مادربزرگم منتظر هستیم تا من بزرگ شوم و بتوانم به مدرسه بروم.

[[page 22]]

انتهای پیام /*