مجله خردسال 256 صفحه 13

کد : 106312 | تاریخ : 02/06/1395

سه برادر در روزگاران قدیم پدر پیری با سه فرزندش زندگی می کرد. پدر در حالِ مُردن بود و می خواست چیزهایی که داشت بین بچه ها قسمت کند. من پیر نیستم اما ریش مصنوعی گذاشتم و نقش پدر پیری رو بازی می کنم! ساسان خسرو جیقیل آخ جون نمایش بازی! عزیزانم، من خیلی ثروتمند نیستم اما برای هر کدوم شما چیزی به یادگار گذاشتم. بعد از مرگ ام برید توی اتاق بَغَلی و ببینید... هوپ... (مثلاً مُردَم، هی هی!)

[[page 13]]

انتهای پیام /*