مجله خردسال 287 صفحه 18

کد : 106429 | تاریخ : 02/06/1395

با معرفی شخصیت های داستان به کودک از او بخواهید در خواندن داستان شما را همراهی کند. هرکس پیش مادرش گوساله- گاو - کره اسب - بره - مرغ - اسب- گوسفند زنبور - جوجه یکی بود، یکی نبود. غیر از خدا هیچ کس نبود. یک روز ..... و .... و ...... و .......... با هم بازی می کردند که یک ..... کوچولو، ویزویز کنان به آن ها نزدیک شد و پرسید:« شما ها کی هستید؟» ...... گفت:« مادر من یک .... است و من بچه ی او هستم.» ...... گفت:« مادر من یک ....... است و من بچه ی او هستم.» ..... گفت:« مادرمن .... است و من بچه ی او هستم.» ....... گفت:« مادرمن ....... است و من بچه ی او هستم.» بعد ........ و ... و .. و .... از زنبور پرسیدند:« تو کی هستی؟» ..... کمی

[[page 18]]

انتهای پیام /*