مجله خردسال 308 صفحه 8

کد : 106727 | تاریخ : 02/06/1395

فرشته ها هر وقت پدر بزرگ به خانه ی ما می آید، پدرم ناخن های دست و پای او را با ناخن گیر کوتاه می کند. دست های پدر بزرگم می لرزد و او نمی تواند ناخن گیر را در دست بگیرد. پدرم گاهی او را به حمام می برد و موهای سرش را هم کوتاه می کند. آن وقت پدر بزرگ سر پدرم را می بوسد و او را دعا می کند. پدرم می گوید که دعای پدر و مادر، همیشه خداوند را خوشحال می کند و خوش حالی خدا یعنی شادی و خوش بختی ما.

[[page 8]]

انتهای پیام /*