مجله خردسال 89 صفحه 3

کد : 107153 | تاریخ : 02/06/1395

بامن بیا... دوست من سلام. مرا می­شناسی؟ من سرنگ هستم. دلم می­خواهد همیشه همه ی بچهها سالم و خوش­حال باشند. برای همین هم به جنگ مریضیها می­روم. من کمک می­کنم تا دارو، میکروبهـایی را که باعث مریضی شدهاند از بین ببرد. تو نباید از من بترسی، چون من دوست تو هستم. دوستهای خوب که از هم نمی­ترسند! خانم پرستار امروز به من اجازه داد تا پیش تو بیایم و با هم روز پرستار را جشن بگیریم و بازی کنیم. شعر و قصه بخوانیم و نقاشیهای قشنگ بکشیم. زودباش با من بیا...

[[page 3]]

انتهای پیام /*