مجله خردسال 22 صفحه 6

کد : 107269 | تاریخ : 02/06/1395

مـادر با تعجب به او نگاه می­کرد. پسرک ظرف­های کوچک پوست نارگیلی را کنار هم چید و در هر کدام گلبرگ­های یک رنگ گل را ریخت، در یکی گل­های زرد، یکی گل­های قرمز، یکی دیگر گل­های بنفش و ... بعد شروع کرد به له کردن آن­ها. مادر پرسید: «چه کـار می­کنی؟یک وقت آن­ها را نخوری!» پسـرک گفـت: «نه مـادر جـان! نمـی­خواهم این­ها را بخورم! فقط یک فکـری دارم.» مادر پرسید: «چه فکـری؟» پسـرک جواب داد: «الان مـی­بینــید!» وقتی همه­ی گلبرگ­هـا را خوب لـه کرد، رنگ­های زیبایی درست شد. بعد پسرک شروع کرد به کشیدن یک نقاشی تازه روی دیوار. او با رنگ­هـا، رنگین کمـان را کشید، درست مثل رنگین کمانی که بالای کوه دیده بود. ایــن طوری بود که اولیــن نقاشی رنگارنگ به وسیله­ی یک پسر کوچولو کشیده شد.

[[page 6]]

انتهای پیام /*