مجله خردسال 22 صفحه 19

کد : 107282 | تاریخ : 02/06/1395

و و با خوشحالی گفتند: «آفرین تو فـکر خوبی کردی! این طوری خیلی خیلی خوشحال می­شود.» فردای آن روز، و و و ،کنار دریـاچه منتظر بودند. نزدیک ساحل آمد.آن­ها او را در گذاشتند و بـا خود بـه جنـگل بـردند. تمام روز را در جنگل گردش کرد و زیبایی­های آن را دید و با حیوانات جنگل دوست شد. و شب، شاد و خندان به دریاچه بازگشت. او حرف­های زیادی داشت تا برای های دیـگر بگوید و تعریف کند.

[[page 19]]

انتهای پیام /*