
زنجیری ضخیم و فولادی را با قفلی بزرگ، دور بازو و سینة پهلوان میبست.
پهلوان میچرخید و از تماشاچیان میخواست که بسته بودن قفل و محکم بودن زنجیر را امتحان کنند؛ سپس با یک زانو روی زمین مینشست. دستهایش را در هم گره میکرد و با تمام قدرت فریاد میزد:«یا...علی...» بعد زنجیر را پاره میکرد. اینجا بود که سکوت تماشاچیان با شور و شادی و کفزدنها میشکست و پهلوان سربلند از جا بلند میشد و بعد شاگرد دورتادور میدان میچرخید و از تماشاچیها پول جمع میکرد.
یکی از معرکهگیرهای معروف ایران لوطی غلامحسین بود. او با استفاده از فن شعبدهبازی ، پنبه را میبلعید و پارچههای هفت رنگ از دهان خود خارج میکرد. او تخم کبوتر را در کلاهش میگذاشت وقتی کلاهش را برمیداشت، ناگهان یک کبوتر از توی کلاهش در میآمد و پرواز میکرد.
امروزه به دلیل وجود رادیو، تلویزیون و سینما معرکهگیری رونقی ندارد، اما هنوز هم در بعضی از مناطق و محلهها، مخصوصاً در روستاها میشود سراغ معرکهگیرها را گرفت.
[[page 27]]
انتهای پیام /*