
اولینکتابم رادرچهارمدبستان
تا به حال اسم ناشر به گوشت خورده؟ هیچ میدانی ناشر
چه کسی است و چه کارهایی میکند؟ باید این اسم را توی جلد
کتابهایی که میخوانی یا وقتی کتاب درسیات را ورق میزنی
دیده باشی. حتماً دیدهای که در نمایشگاه کتاب هم هر غرفه،
مخصوص یک انتشارات است. آقای علیرضا متولی، یکی از
ناشران کشورمان است. او برایت توضیح میدهد که ناشرها
دقیقاً چه کارهایی انجام میدهند:
§ من علیرضا متولی، متولد سال 1344 هستم؛ بعد از
انقلاب وارد کارهای فرهنگی شدم و فعالیتم را با شرکت در
کانونهای مذهبی شروعکردم و از درست کردن روزنامه دیواری
به قصهنویسی برای بچهها رسیدم. داستانها و مطالب دیگری
که مینوشتم، در کیهان بچهها چاپ میشد. من از سال63
تا 69 عضو هیأت تحریریه کیهان بچهها بودم. سال 76، مجلهای
به اسم مهتاب برای نوجوانها منتشرکردم که بعد از 11 شماره
به علت مشکلات مالی که داشتیم، دیگر چاپ نشد. در سال
1369 انتشارات رویش را تأسیس کردم و الان هم به عنوان
یک ناشر به فعالیتم ادامه میدهم.
● آقای متولی،وقتی بچه بودید، بیشتر چه جور
کتابهایی میخواندید؟
§ آن موقع که من بچه بودم، کتاب کودک کم منتشر
میشد و خیلی دردسترس نبود. برای همین، ما مجبور بودیم
کتابهای بزرگسالان را بخوانیم. من کتابها را از کتابخانههای
مساجد امانت میگرفتم، امّا بعداً که کتابخانۀ شمارۀ 15 کانون
پرورش فکری در محل ما باز شد، کتابهای کانون را میخواندم.
یادم هست که در میان آن کتابها بیشتر به افسانههای قدیمی
و داستان پهلوانها علاقه داشتم.
● هیچ وقت فکر میکردید که ناشر یا نویسنده
شوید؟
§ بله، یکی از آرزوهای من نویسنده شدن بود. من اولین
کتابم را وقتی سال چهارم ابتدایی بودم، منتشر کردم! متن
کتاب را من نوشته بودم و دوستم نقاشیهایش را کشیده
بود؛ کتابی در تیراژ یک نسخه، که دست کم،ده دوازده نفرآن را
خواندند.
● روزنامه دیواریهایتان را کجا درست میکردید؟
§ اولین روزنامه دیواریام روی دیوار اتاق بود که به
خاطرش کتک مفصلی هم نوش جان کردم، امّا بعد چون به
کارهای فرهنگی علاقه داشتم، در مدرسه و کتابخانه مسجد
روزنامه دیواری درست میکردم. آن موقع تازه جنگ شروع
شده بود. من هم هنوز آنقدر بزرگ نبودم که به جبهه بروم.
برای همین توی مسجد،با روزنامه دیواری درست کردن، سعی
میکردم کاری انجام بدهم. اسم اولین روزنامهدیواریام رویش
بود. شاید به این دلیل اسم انتشاراتم هم رویش است.
● یک ناشر دقیقاً چه کاری انجام میدهد؟
§ قبلاً نویسندهها خودشان نوشتههایشان را چاپ میکردند،
امّا حالا مدتهاست که آنها این کار را به ناشر و موسسههای
انتشاراتی میسپرند. یک ناشر تمام مراحل چاپ کتاب را انجام
میدهد و هزینههای آن را پرداخت میکند و کتاب را در
کتابفروشیها پخش میکند؛ به این ترتیب وقت نویسنده آزاد
میشود و میتواند از این وقت برای نوشتن کتاب دیگری استفاده
کند.
● نویسندهها چطور آدمهایی هستند؟
§ نویسندهها هم مثل بقیه مردم هستند. آنها هم مثل
دیگران، جورواجور و متفاوتند. بعضیهایشان احساسیاند،
بعضیهایشان منطقی، بعضیها بد اخلاق، بعضیها خوشاخلاق.
درست مثل بقیه مردم... امّا یکی از مهمترین ویژگیهای آنها
این است که خیلیدوستداشتنی هستند. بدترین نویسندهها را
هم میشود دوست داشت. نویسندهها مثل معلمها هستند.
میدانید چرا نویسندهها اینطورند؟ برای این که آنها خواننده
کتابهای خودشان راخیلیدوست دارند و برای او وقت میگذارند
و مینویسند.
● دوست دارید چه جور کتابهایی را چاپ کنید؟
● من دوست دارم کتابی را چاپ کنم که ذخیره خوبی
[[page 24]]
انتهای پیام /*