مجله کودک 27 صفحه 21

کد : 108195 | تاریخ : 02/01/1381

بود و بالا وپایین می­پرید.کریستف کلمب، خود نیز متعجب بود. آن شب، هنگامی که کلمب در میان تاریکی اقیانوس،آن شعله را دید، از ترس آن که خیالاتی شده باشد، معاونش رودریگو را که به او «پنیتا» می­گفت، صدا زد. پنیتا خود را به سرعت به او رساند و او هم آن نور عجیب را دید. از چند روز گذشته، ملوانها عصبی شده بودند و با کوچکترین موضوعی که پیش می­آمد با هم دعوا می­کردند. به نظر می­رسید دریای ساراگاسو،رمز و رازهای پیچیده­ای با خود دارد. *** امروزه، آنچه را که کریستف کلمب و یارانش در این ناحیۀ دریایی که در حال حاضر به «مثلث برمودا» معروف است، دیدند؛ با واقعیتهای علمی قابل توجیه است. عربه قطب نما رو به قطب شمال یا ستاره­ی شمال نیست؛ بلکه رو به قطب مغناطیسی شمال قرار می­گیرد. در واقع، در روی کره زمین، کمتر جایی پیدا می­شود که در آنجا قطب­نما، شمال واقعی را نشان دهد.امروزه همه خلبانان و ملوانان به خوبی می­دانند که باید قطب نما را نسبت به تغییرهای منطقه، کمی دستکاری کنند تا جهت درست را به آنها نشان بدهد. شعله­های بلند آتش هم که کلمب از آنها یاد می­کند و درخاطراتش نوشته است که این شعله­ها به دریا فرو می­رود، احتمال دارد بر اثر سقوط سنگهای آتشین آسمانی باشد. در هرصورت وجود این شعله­ها نبود که همراهان کریستف کلمب را عصبانی می­کرد، بلکه دریای پراز علف و شاخ و برگ ساراگاسو خشم آنها را برمی­انگیخت، زیرا در هر لحظه تصور می­شد که آنها به خشکی می­رسند؛ اما در واقع چیزی جز علفها، گیاهان و پرنده­هایی که بر بالای گیاهان بالا و پایین می­رفتند، نمی­دیدند و این موضوع آنها را عصبانی می­کرد.

[[page 21]]

انتهای پیام /*