مجله کودک 34 صفحه 23

کد : 108373 | تاریخ : 02/03/1381

گل کاری یک روز همگی تصمیم گرفتیم باغچه خانه را گل کاری کنیم. من آن قدر اصرار کردم تا بالاخره پدرم راضی شد که همۀ باغچه را خودم به تنهایی بکارم. من باید حدود دو بسته دانه مریم، دو بسته دانۀ لاله و مقداری دانه سبزی را می­کاشتم.آن طور که پدرم گفته بود، باید زمین را می­کندم؛ دانه­ها را در آن می­ریختم و بعد از خاک ریختن روی آن به آنها آب می­دادم؛ اما من دلم برای دانه­ها سوخت. با خودم گفتم اگر آنها را زیر خاک بگذارم و دوباره رویشان خاک بریزم، ممکن است خفه بشوند. اگر هم آنها را روی خاک بریزم، حتماً کثیف می­شوند. بالاخره تصمیم گرفتم روی زمین پارچه بیندازم و دانه­ها را روی آن بریزم. بعد از آن برای ناهار خوردن بالا رفتم و بعد از ناهار پدرم به باغچه رفت تا ببیند چکار کرده­ام؛ اما با دیدن پرندگانی که تمام دانه­ها را نوش جان کرده بودند، خیلی عصبانی شد و یک کتک مفصل به من زد! دامون منصوری، کلاس پنجم دبستان، از تهران

[[page 23]]

انتهای پیام /*