
آپیکو: حتماً برای نفس کشیدنتان هم مالیات گذاشتهاند!
کاترین: نه، یک کم سختتر از این! در آلمان برای همه اجناس، مالیات میگیرند؛ یعنی مالیاتی که در کشورهای دیگر، مستقیماً از مردم گرفته میشود، در آلمان به قیمت اجناس اضافه میشود؛ مثلاً ممکن است چیزی2 یورو قیمت داشته باشد، امّا با مالیات آن5/3 یورو بشود.
شوجی: پس به این ترتیب، پولی که شما باید بابت مالیات بدهید، در همه چیزهـایی که میخرید، پخش شده است.
کاترین: بله، تقریباً.
شوجی: هوشمندانه است!
خالد: در کشورهای اسلامی، مالیات را جور دیگری میگیرند. خوزه: این دقیقاً به چه معناست؟
خالد: در اسلام، قوانینی به اسم خمس و زکات وجود دارد. هانا: پس مسلمانها از خیلی وقت پیش مالیات میدادهاند.
خوزه: در اسپانیا، قانون جالبی وجود دارد. دانشآموزان، دانشجویان و استادهای دانشگاه، از مالیات معاف هستند. این یک جور کمک دولت به کسانی است که کار علمی میکنند.
هانا: در یونان هم، چنین قانونی وجود دارد.
ویکتور: خوش به حالتان، چون مامان من دانشجوست، ولی تا دلتان بخواهد مالیات میدهد!
شوجی: در ژاپن، میزان مالیات هرکس به مقدار درآمدش بستـگی دارد؛ این طوری به کسی ظلم نمیشـود و همه با رضایت مالیات میدهند.
اندرو: در استرالیا، هر ماه برگة مالیات به خانه پست میشود. به خاطر همین، اول هر ماه روز غم و غصه بابای من است!
شیرین: خوب، البته همه این غم و غصهها بیفایده نیست، چون آخرش به نفع مردم است.
خوزه: بله، همه این پولها در شهرها خرج میشود. پارکها، شهر بازیها، اتوبوسرانی و مترو با مالیات شهروندان اداره میشوند.
آپیکو: قسمتی از مالیات شهروندان اوگاندا، صرف کمک به کودکان بیسرپرست و گرسنه میشود. مثلاً برای این بچهها ، خانه میسازند، به آنها جا و مکان و غذا میدهند و آنها را به مدرسه میفرستند.
اندرو: فکرمیکنم ویکتور هم بهتر است به مادر و پدرش بگوید که عصبانی شدن بینتیجه است!
ویکتور: به نظر نمیرسد آنها این را قبول داشته باشند، چون هنوز بابایم از عصبانیت، دائم دارد در خانه قدم میزند!
[[page 31]]
انتهای پیام /*