مجله کودک 44 صفحه 18

کد : 108684 | تاریخ : 10/05/1381

.... اون دست می اندازه و هر بندی که ازت آویزون باشه می گیره و بلندت می کنه و پرتت می کنه... هر بندی مثل بند اون نشون! ممنونم هومان تو یه دوست واقعی هستی! نشونم رو می ذاریم جیبم! عالیه، دیگه امکان نداره رستم، سهراب رو بشناسه و سرانجام صبح تبرد فرا می رسد! بازم مثل همیشه سهراب برنده می شه! آهای جکی ...! باختن گریه نداره سهراب عرضه نداره چیه؟ چیه؟ چی شده ترسیدی؟ خیلی خوب بیای جلو هم از من معذرت بخواه تا ببخشمت ! من دلم نمی یاد با تو بجنگم ، بیا آشتی کنیم و بریم دو تایی فینال جام جهانی را از تلویزیون تماشا کنیم!

[[page 18]]

انتهای پیام /*