
دوست داری چکاره شوی چه جوابی دادهاید؟
دوست داشتم پزشک شوم. البته به خلبانی هم خیلی علاقه داشتم.
به کدام سریال تلویزیونی علاقه دارید؟
همه سریالها را دوست دارم. ولی هیچکدم را نمیتوانم ببینم، چون موقعی به خانه میرسم که همه آنها تمام شدهاند.
کارهای خودتان را چطور، آیا آنها را نگاه می کنید؟
اگر فرصـت باشد خیلی مایلـم آنها را ببینم. نه به این خاطر که در ساخت آن حضور داشتهام، بلکه به این علت که دوست دارم ببینم تا بدانم آیا ایرادی در کارم بوده است یا نه؟
نمرههای درسی شما در چه حدی بوده است؟
شاگرد خیلی زرنگی نبودم، ولی تنبل هم نبودم. به هر حال هیچوقت تجدید نداشتم.
در مدرسه تنبیه شده اید؟
خیر، نمره انظباطم همیشه 19 و 20 بود، فکر میکنم تنبیه برای بچههایی است که نمره انضباط پائین دارند.
رابطه شما با بچهها چطور است؟
من بچهها را خیلی دوست دارم. چون آنها راستگوترین موجودات زمین هستند. بین این همـه آدم توی دنیا بچهها رو راست ترینها هستند و همیشه واقعیت را میگویند. من خیلی راحت با بچهها ارتباط برقرار میکنم. خواهرزادهای دارم به نام سهند. در برقراری ارتباط با او بسیار راحتم. بچهها احساسشان خیلی لطیف است، خیلی پاکند. قشنگ ترین موجوداتی هستند که آدم میتواند دربارۀ آنها صحبت کند.
برای بچهها چه صحبتی دارید؟
بچههـا هر فکـری و یا آرزویی برای آینده دارند، اول از همه باید به درسشان برسند. در این صورت سریعتر و بهتر، به آنچه که میخواهند میرسند، حرف دیگرم این است که به حرف پدرومادرها گوش کنندوبدانند که آنها تجربههای زیادی دارند. و پدرو مادرها اگرالان بزرگ هستند، یک زمانی آنها هم کودک بودهاند و همین روحیات کودکانه را داشتهاند.
پس اگر حرفی میزنند میدانند که چه میگویند و باید به حرف آنها گوش داد.
با تشکر از آقای شهرام باباپور
آیا منشی صحنه باید در مراحل حضور داشته باشد؟
بله، منشی صحنه درسینما همیشه در کنار دوربین و در
تلویزیون همیشه کنار «مانیتور» است. اگر کوچکترین چیزی
از زیر دستش در برود، آن اشتباه هنگام پخش از تلویزیون
کاملاً واضح میشود.
آیا علاقه دارید در جلوی صحنه کار کنید؟
قبلاً گفتم که چند بار نقش داشتهام. ولی این کار با روحیات من سازگار نیست. پشت صحنه محیطی کاملاً آرام دارد و آدم میتواند در آن محیط چیزی را که میخواهد به دست آورد.
در کودکی به چه بازیهائی علاقه داشتید؟
اسکیت و دوچرخـه. ولـی چون تصادف کرده بودم، دکتر دوچرخهسواری را برای من غدغن کرده بود. هنوز که هنوز است دلم پی همان دوچرخهسواری بچههای کوچه است که من یک گوشه مینشستم و به آنها نگاه میکردم.
جریان تصادف را برایمان بگویید:
هفت ساله بودم. من با یکی از دوستانم رفته بودیم
سبزی بخریم. باید هر دو طرف خیابان را نگاه می کردم. ولی
فقط به یک طرف آن نگاه کردم. یمک موتورسوار هم داشت
برعکس مسیر خیابان می آمد که با من برخورد کرد. 48
ساعت بیهوش بودم. بعد هم دو سه تا عمل جراحی داشتم.
از اسباببازیهای دورانکودکی چیزی دارید؟
بله، خیلی چیزها، عروسکی به شکل سگ که داخلش
رادیو است. 6 تا عروسک، میز و صندلی و کاسه و بشقابهایی
که با آن خاله بازی می کردم.
حتما در دوران کودکی ازشما پرسیدهاند که
[[page 8]]
انتهای پیام /*