
متوجه میشوم که بچه تا حدّی رویدادهای تاریخی را با هم اشتباه
گرفتهاند. به آنها میگویم که 13 آبان روزی بود که حضرت امام
در این روز به ترکیه تبعید شدند. بعدها در جریان
انقلاب اسلامی، 13 آبان 57 روزی بود که فاجعه کشتار دانشگاه
تهران بوجود آمد. یک سال بعد در 13 آبان 1358، دانشجویان
مسلمانی که از ظلمها و استکبار امریکا به تنگ آمده بودند،
سفارت امریکا را که محل جاسوسی در ایران و کشورهای منطقه
بود، به تصرف درآوردند.
از مدرسه شهید شعبانی خارج میشوم و به یک دبستان دخترانه در همان نزدیکی میروم.
کلاس پنجمیهای دبستان بعثت، ورزش دارند و با خوشحالی دور من حلقه میزنند.
از «فرزانه» میپرسم دوست دارید در سیزدهم آبان چه کاری در مدرسه انجام دهید؟
او به شوخی میگوید: تعطیل بشویم. اما بعد میگوید:
بهتر است آموزش و پرورش، تعدادی نمایش و تئاتر برای همه مدرسهها تهیه کند که در این روز توی حیاط اجرا شود.
«سودابه» عقیده دارد که سرود دانش آموزی بهتر
از نمایش ویژه 13 آبان است. اما مربی پرورشی مدرسه
از این گله دارد که تعداد سرودهای مناسب ایام انقلاب
کم است و معمولاً چندین سال استفاده میشود.
مربّی ورزش مدرسه که در حال تمرین دادن به بچههای
کلاس پنجم است، میگوید: اگر به صورت سراسری
مسابقۀ طراحی بهترین روزنامه دیواری در مقطع ابتدایی،
راهنمایی و دبیرستان برگزار شود و جوایز نفیسی هم به
برگزیدهها تعلق بگیرد، به نظر من کار خوبی انجام شده است.
از معلمان و بچهها خداحافظی میکنم و در پیادهروی کنار میدان نامجو (گرگان) در حال قدم زدن به این فکر میکنم که تا چه اندازه مسئولیت کسانی که در رویدادهای انقلاب حاضر بودند، سنگین است تا بتوانند مفاهیم و ارزشهای دوران انقلاب را به کودکان انتقال دهند.
[[page 7]]
انتهای پیام /*