
یادش به خیر، کانون !
عروسکی پنجشنبههای کانون هم که دیگر به جای خود. تقریباً همه آنهایی که الان برای شما مینویسند، نقاشی میکنند فیلم میسازند، یا شعر میگویند، حتمااز «کانون» خاطرههـا دارند. اصلاً بعضیها را خـود کانون پرورش فکری تربیت کرده است.
تاریخ تولد کانون در سال 1344 است و خیلی زود این مرکز در سراسر ایران برای خود جاومکان پیدا کرد. یکی ازمهمترین وظایف کانون درابتدای تاسیس، ایجاد کتابخانههای عمومی برای بچهها بود. این کتابخانهها رابهدوصورت ثابت وسیار راهاندازی کردند.کتابخانههای سیّار، در واقع ماشینهایی بودند که داخل آن پر بود از کتاب و مجلّه. امروز هم این کتابخانههای سیار وجود دارند. اگر جاذبه تلویزیون و هزار سرگرمی دیگر اجازه دهد،میتوانید ماشینهای کتاب رادربعضی از میدانهای شهرتان ببینید.
کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، یک
میگویند وقتی بزرگ شدید و خواستید کاری برای کودکان انجام دهید؛مثلاً شعری بسرایید، قصهای بنویسید یا مثلاً فیلمی برای کودکان بسازید، به زمان کودکی خودتان برنگردید. کودکان زمان حال خود را نگاه کنید. اما وقتی میخواهیم از کانون پرورش فکری برایتان بنویسیم، نمیتوانیم فراموش کنیم. صدای بوق ماشین سیّـار کتابخانه کانون که به روستاهایمان میآمد، فراموش نشدنی نیست. صدای آپارات (دستگاه نمایش فیـلم) کـانون که صدای تق تق یکنـواخت آن هنـوز پس از 30 سال در گوشمان شنیده میشود. اولین بار کتابهای مصور «تن تن» را بالای قفسه کتابخانه کانون دیدیم که به ما چشمک میزد و قدّمان نمیرسیـد تا آن را برداریم. آن هنگام بود که مربی دلسوز کانون با لبخند، آن را به دستمان میداد. چقدر نقاشی کردن در کنـار مربی نقاشی که از تهران آمده بود، کیف داشت! تئاترهای
[[page 7]]
انتهای پیام /*