مجله کودک 67 صفحه 16

کد : 109402 | تاریخ : 19/10/1381

لبخند دوست یاداشتهای یک دانش آموز دیوانه اگر مهندس راه و ساختمان بودم، چه می کردم؟ اگر مهندس راه و ساختمان شوم، یک جاده درست می­کنم که وسطش رودخانه باشد تا آنهایی که ماشین ندارند، بتوانند با قایق به این سو و آن سو بروند. اگر مهندس راه شوم، یک جاده درست می­کنم که سر از بیابان در بیاورد. آن وقت در ورودی جاده یک تابلو می­گذارم و روی آن می­نویسم: «مسیر آقا معلّمها» تا آقا معلّمها راه را گم کنند و مدرسه­ها تعطیل شود. اگر مهندس راه شوم، جاده­ها را طوری درست می­کنم که هیچ جاده­ای به جادۀ دیگر نرسد و هیچ خیابانی به خیابان دیگری وصل نشود. فایده این خیابانها این است که دیگر ماشینها با هم برخورد نمی­کنند. اگر مهندس راه شوم، راهها را کوتاهتر درست می­کنم که مردم خسته نشوند. اگر مهندس راه شوم، فقط راههایی درست می­کنم که به پارک و سینما و شهر بازی برسند!

[[page 16]]

انتهای پیام /*