
اوّل ابتدایی، همکلاسیهایش را
جمعمیکرد و برای آنها از مبارزات پدرش
میگفت. یا معصومه در سن چهار سالگی،
در حضور یکی از وابستگان رژیم پهلوی،
میگوید: «روزی قاتلان پدرم را مثل
مورچه زیر پا له میکنم.» که این حرف
باعث تعجب و وحشت آن آدم شده بود.
امّا بشنوید از دختر بزرگم فاطمه، که
در طول هشت سال دفاع مقدّس، شاید
تنها زنی بود که در بیشتر عملیات جنگی
همراه با رزمندگان اسلام، در خطّ مقدّم
جبهه حضور داشت. بعد از پایان جنگ
هم، فاطمه خودش را به مبارزان لبنانی
رساند و با اشغالگران صهیونیست به مبارزه
پرداخت.
عمر شهید نواب صفوی به دوران
مبارزات امام خمینی نرسید. شما چطور؟
آیا شما آمام را زیارت کردهاید؟
بله، بارها به زیارت ایشان رفتم. در
یکی از دیدارها، وقتی نام نواب صفوی را
بردم؛ امام فرمودند: «رحمت خدا بر او
باد.» یک بار هم با نگاه مهربان و لبخند
زیبایشان به من گفتند: «نواب صفوی
آن قدر صادق و خالص بود که نیازی به
گفتن ندارد.»
دختر شهید:
اسلام برتر از همه چیز است
مادرتان، صحبتهای ارزشمندی
درباره مبارزات شهید نواب صفوی
گفتند. شما لطفا از نوجوانی و جوانی
پدرتان برایمان تعریف کنید.
ایشان بعد از تحصیل در ایران،
مدتی در آلمان تحصیل کردهاند و بعد، در
پتروشیمی مشغول به کار بودند. اما علاقه
به علوم دینی باعث شد که ایشان بعد از
درگیری با یک کارفرمای ظالم انگلیسی،
کار در پالایشگاه را رها کنند و وارد حوزه
علمیه شوند.
پس ایشان فقط علوم حوزوی
را نخوانده بودند؟
همین طور است، جالبتر این که
ایشان علاوه بر تحصیل در حوزه و
دانشگاه و کار در پتروشیمی، به ورزش
هم علاقه داشتند. طوری که علاوه بر
قهرمانی در رشته ژیمناستیک، تا زمان
شهادت، هیچ وقت از ورزش صبحگاهی
غافل نشدند. ورزش صبحگاهی ایشان
هم بیشتر در قالب نرمش سوئدی بود
که یکی از زیباترین و حرفهایترین
نرمشهاست.
آیا آخرین
ملاقات با پدر شهیدتان
را به خاطر دارید؟
بله، آن روزها من
چهار پنج سال بیشتر
نداشتم. اما خوب یادم
میآید که آن قدر ناراحت
بودم که رنگم پریده بود.
طوری که پدر با نگرانی
از مادرم پرسید: «چرا
رنگ فاطمه پریده است!»
امّا بعد از شهادت پدر، نوع برخورد
مادرم طوری بود که به من روحیه
میداد. ایشان به راستی قدم در راه
حضرت زینب (ص) گذاشتند و بارها
بر مزار پدرم، با سخنرانیهایشان
حکومت پهلوی را رسوا میکردند. به
خاطر همین وضعیت زندگی ما با
سایر بچهها تفاوت زیادی داشت.
بزرگترین درسی که از پدرتان
گرفتهاید، چیست؟
مادرم میگویند که پدر همیشه
میگفت: «اسلام برتر از همه چیز است
و هیچ چیز برتر از اسلام نیست.» این
کلام پدر، بزرگترین درسی استکه از
ایشانآموختهام. شاید همین درس بزرگ
بود که باعث شد در طول زندگیام،
سعیکنم هر کاری را که برای اسلام مفید
است، انجام بدهم. البته تاثیر این درس،
فقط بر روی من و اعضای خانواده شهید
نواب صفوی ظاهر نشده است. زن
مسلمانی را میشناسم کهدر آمریکا زندگی
میکند، او اولین چترباز ایرانی است.
همین زن شجاع، حدود هزار نفر از مردم
آمریکا را به دین اسلام مشرّفکرده است.
او دلیل موفقیت خود را تاثیر از زندگی
شهید نواب صفوی میداند.
[[page 25]]
انتهای پیام /*