مجله کودک 78 صفحه 22

کد : 109624 | تاریخ : 21/01/1382

لبخند دوست روزنامه دیواری خانة ما سر مقاله امروز اتفاقات مهّمی در خانة ما افتاده است. از جمله: مصاحبه مطبوعاتی آقای پدر که شرح آن را در همین شماره میخوانید. موضوع مهم دیگر ابتکار جدید بچههای خانواده است. این خواهر و برادر مهربان، بعد از مدّتها درگیری و جنجال بالاخره تصمیم گرفتنم که دیدگاههای خود را از طریق نامه با هم در میان بگذارند. حالا ما کار به عواقب این بود سرمقالة این شمارة ما! قربان شما، سردبیر (طوطی سخنگو) درددلهای یک خواهر و برادر خواهر عزیزتر از جانم همانطور که می دانی، یکی از راههای ایجاد تفاهم بین اعضای خانواده ، گفتو گو کردن با یکدیگر میباشد.امّا بازهمانطور که میدانی، گاهی وقتها آدم رویش نمیشود که هر حرفی را رو در رو بزند. دانشمندان به خاطر رفع این مشکل، شیوهای را کشف کردهاند به نام «نامهنگاری». و اگر دقت کرده کرده باشی، بسیاری از آدمهای بزرگ در طول تاریخ برای اعضای خانواده خود ، نامههایی نوشتهاند که در تاریخ ثبت شده است. من هم تصمیم گرفتهام از این به بعد از طریق نامه با شما خواهر گرامی درددل کنم و رازهای مهّمی را با شما در میان بگذارم. این طوری حتماً کمتر با هم دعوا میکنیم و ظرفهای چینی و گلدانهای خوشگل مامان ، کمتر شکسته میشود! در انتظار جواب شما هستم. از طرف برادر برادر کوچولوی شیطون! نمیدانی چقدر خوشحالم که بالاخره یک پیشنهاد منطقی دادی، صددرصد با این کار موافقم و از آن استقبال میکنم.البته حالا که این قدر آقا شدهای ، اجازه بده به خاطر دفعه قبل که آن گلدان را به طرفت پرتاب کرده بودم . کتباً از تو عذرخواهی کنم. مطمئنّم که با شیوة جدید دیگر نیازی به این کارها نیست و من با حوصلة تمام حرفهایت را می خوانم. با تقدیم محبّت خواهرانه خواهر جان از این که برای اولین بار، مرا تحویل گرفتی ممنونم. از این به بعد تندتند برایت نامه مینویسم و حرفهایی که به هیچوجه نمیشود بر زبان آورد، با قلم می گویم. امّا اوّلین راز: یادت هست عید امسال ، عمّة خانم یک آینة خوشگل با قاب چوبی برایت هدیه آورده بود و تو هم آن را بالای کُمُد توی هال، قایم کرده بودی؟ با کمال تأسف باید بگویم دیروز وقتی که برای فضولی بالای کمد رفته بودم، دستم به آینهات خورد و افتاد و شکست. ارادتمند، برادرت

[[page 22]]

انتهای پیام /*