
خاطرات آقای چوپان: «گوسفندهای صمیمی»
سه تا گوسفند در گله بودند که همیشه با هم بودند. اونا اینقدر با هم رفیق بودند که نگو! من به شدت تحت تأثیر صمیمیت اونا قرار گرفته بودم و آرزو میکردم ای کاش بقیه گوسفندها هم از اونا یاد می گرفتند و کمی با هم رفیق تر بودند! ولی افسوس!
یادم هست یکبار خواستم امتحان کنم و ببینم که این سه تا گوسفند چقدر با هم رفیقند و چقدرل نسبت به هم گذشت دارند، به خاطر همین اونارو در شرایط سختی قرار دادم. ولی دوستی و صمیمیت گوسفندها واقعا! من رو شگفت زده کرد! اونا بخاطر دوستی شون حاضر شدند نسبت به هم گذشت کنند، آفرین!!
حرفهای قشنگ طراوت
من توی تمام دنیا فقط یه دوست دارم غیر از اون با هیچگی دوست نیستم. اون خیلی اخلاقش شبیه منه و من هر وقت که بخوام می تونم ببینمش. البته ما بعضی وقتها هم با همدیگه قهر می کنیم ولی خیلی زود با هم آشتی می کنیم.
آموزش زبان انگلیسی:
در اینجا روباه رو می بینید که چطور کلاغه رو گول میزنه و پنیر رو ازش میگیره!
جواب معما:
هفته نامه دوست
[[page 23]]
انتهای پیام /*