مجله کودک 87 صفحه 23

کد : 109877 | تاریخ : 22/03/1382

خاطرات آقای چوپان: «گوسفند نی زن» گوسفندی در گله بود که خیلی نی زدن رو دوست داشت. من همیشه نی خودم رو بهش می دادم و اونم شروع می کرد به نی زدن. اون اینقدر تمرین کرد که حتی از من هم قشنگ تر نی میزد و همه گوسفندها از صدای نی اون لذت می بردن. من خیلی حسودیم شده بود! ولی خوب فکر کردم و دیدم که گوسفند نی زن واقعاً تمرین کرده تا تونسته به این خوبی نی زدن رو یاد بگیره. این واقعاً ارزش داشت. اینجوری بود که گوسفند نی زن برام عزیزتر شد و به اون احترام بیشتری گذاشتم. دیگه هیچوقت نسبت به اون حسودی نکردم و سعی کردم خودم هم مثل اون باشم. حرفهای قشنگ مینا اون دختر که تو بازار دیدم یه پیرهن قشنگ پوشیده بود. روی پیرهنش عکس یه زنبور خوشگل بود من خیلی حسودیم شد. ولی الان منم یکی از اون پیرهن ها دارم. آموزش زبان انگلیسی: ببینید چطور آقا فیله داره به آقا موشه حسودی میکنه! جواب معما: باید فرودگاه رو تعطیل کرد تا مورچه حسودیش نشه!

[[page 23]]

انتهای پیام /*