مجله کودک 97 صفحه 35

کد : 110213 | تاریخ : 30/05/1382

هندوانه ناصر کشاورز رفتم خریدم یک هندوانه آوردم آن را تنها به خانه در راه دیدم وزنش زیاد است آن را گرفتم با هر دوتا دست نزدیک خانه شد خسته، دستم پهلوی دیوار قدری نشستم آن را رساندم سالم به مقصد یک دفعه بابا از راه آمد او زد به پشتم آرام با دست گفت: «این که خیلی وزنش زیاد است» اما پدر را خوشحال کردی باید بگویم خیلی تو مردی!

[[page 35]]

انتهای پیام /*