
پریسا سبزی ، 5/6 ساله، از تهران
فرشته پریوش، 9 ساله، از صحنه
دو حکایت از یونان 
کشتی شکسته 
ماهیگیرها مشغول ماهیگیری بودند که ناگهان هوا طوفانی شد . آنها پاروهایشان را انداختند و دست به دعا برداشتند. موجهای دریا ، کشتی را از ساحل دور و دورتر کرد. پیرترین ماهیگیر رو به بقیه کرد و گفت : «چرا پاروهایتان را انداختید ؟ مگر نمیدانیدکه خدا به کسی کمک میکند که به خودش کمک کند؟»
کوزه و ماهیتابه 
کوزۀ گلی و ماهیتابه ، با هم دعوایشان شد . کوزۀ گلی ، ماهیتابه را تهدید به زدن کرد ، ماهیتابه گفت : «فرقی نمیکند که تو مرا بزنی، یا من تو را ، چون در هر حال این تویی که میشکنی نه من !»
غزل تهرانی- 13 ساله از تهران
عماد حسینی، 14 ساله از اهواز
نامهای به دوست 
به نام خدا 
سلام خدمت مجله دوست و همکاران ، 
خوشحالم که با مجلهای آشنا شدهام که مطالب جذاب و خوبی دارد . من از خانم طاهره ایبد به خاطر قصّههای یک قل ، دو قل ، از آقای افشین علاء به خاطر شعرهای قشنگ و زیبایشان ، و از همه مهمتر از آقای داریوش رمضانی به خاطر این که نصفی از زندگی ما را لبخند کردند ، متشکرم .
نازنین تقیزاده  8 ساله  از تهران 
  [[page 3]] 
                
                
                انتهای پیام /*