
باز جنین یک چیز دیگر گفت : البته این کارش بد بود، او نباید وسط حرف پدر و مادرش میپرید ،بیتربیتی بود. شبنم گفت : ببین همیشه میگویند اگه میخواهید زبان انگلیسی یاد بگیرید ، باید نوار انگلیسی گوش بدهید، حالا ما هم نوار زبان جنینی گوش میدهیم .
فکر خوبی بود. رفتم و ضبط رو آوردم و روشن کردم. جنین فسقلی با هر صدای تاپ تاپی ، یک چیزی میگفت . سرو صدایش خیلی بلند بود. انگار عصبانی بود و داشت داد و فریاد میکرد. سر و صدا که تمام شد ، جنین هم ساکت شد ، شبنم گفت : نوار رو بزن عقب ، صداش رو بشنویم .»
نوار رو زدم عقب و ضبط را روشن کردم ، اولش صداها همه عجیب و غریب بود. نسیم گفت : « بشین حرفهاش رو بنویس تا بعد از روش بخونیم و حفظ کنیم .»
فکر خوبی بود . کاغذ را آوردم و اولین کلمه را نوشتم : « اُو وَی .اَه ووی . مَی . آی .»
نینی ما هی این کلمهها را تکرار میکرد . شبنم گفت :« ماشاءا... هزار ماشاءا... بزنم به تخته ، بچهمون صداش اِکوئه ، خوب گوش کن ، صداش تو نوار میپیچه .»
همۀ کلمهها را که نوشتم ، به شبنم گفتم :« راستی این صدای تاپ تاپ چی بود؟»
شبنم گفت :«نمیدونم برو بیرون یک نگاهی بینداز .»
در را که باز کردم ، یکدفعه چشمم افتاد به محمدحسین و زنش که توی راهرو ایستاده بودند و زود در را بستم و از لای در سرک کشیدم . شبنم گفت : «کی بود؟»
گفتم :«محمد حسین و خواهرت».
شبنم هم دوید و آمد با یک چشم از لای در بیرون را نگاه کرد . محمدحسین و زنش داشتند به دیوار بغل درشان نگاه میکردند ، یک چکش هم دست محمدحسین بود. ما دیوار را نمیدیدیم ، تا آنها رفتند توی خانهشان ما زود در را باز کردیم تا روی دیوار را ببینیم . آنها روی دیوار یک تابلو زده بودند که رویش نوشته بودند :
آموزش زبان نینیها
فقط ماهی 20 هزار تومان
[[page 25]]
انتهای پیام /*