شعر دوست هیچ کس جعفر ابراهیمی «شاهد» صدای زنگ دَر، آمد دویدم، زود وا کردم! گدایی بود پُشتِ در نگاهی بر گدا کردم! به او گفتم: «سلام آقا!» و پرسیدم: «چه میخواهی؟» گدا خندید، با شادی کشید از دل، سپس آهی!