
داستان دوست
از مجموعه داستانهای کانگورو کوچولو
جایزهی اول
قسمت دوم
نوشته: پاول مار
ترجمه: سپیده خلیلی
کانگورو کوچولو جست میزند و پیش او میرود، فریاد میزند: «عالی شد؛ این شکلات من است.»
سگ میپرسد: «شکلات تو است؟ شاید این یک شکلات دیگر باشد. همة شکلاتها مثل هم هستند، مگر نه؟ من آن را پیدا کردم، پس مال من است.»
- این شکلات من است. میشنوی: مال من!
سگ کوچولو صمیمانه میگوید: «تو اصلاً نباید دعوا کنی. من به هر حال نصف آن را به تو میدهم.»
- نه، من نصف آن را به تو میدهم.
- نه، من میدهم!
- من!
- تو این کار را نمیکنی!
- چرا این کار را میکنم!
تصادفاًً میمون که از جشن به خانه برمیگشت، به آنها میرسد. کمی به دعوای آنها گوش میدهد، بعد میپرسد:
«آخر، شما برای چه دعوا میکنید؟»
کانگورو میگوید: «چون این شکلات من است و من میخواهم نصف آن را به سگ کوچولو بدهم.»
سگ کوچولو میگوید: «اینطور نیست. این شکلات من است و من نصف آن را به او میدهم.»
میمون میفهمد: «چه دعوای عجیبی.» و متفکرانه پاپیونی را که به یقهاش بسته بود، میکشد و ادامه میدهد: «نظرتان چیست، اگر من نقش قاضی دادگاه را بازی کنم و تعیین کنم که شکلات مال کیست؟»
کانگورو کوچولو زود میگوید: «من موافق هستم.»
سگ کوچولو میگوید: «من هم همینطور.»
میمون میگوید: «خیلی خوب. ولی من اول باید چند تا سؤال از شما بپرسم.» اول از کانگورو میپرسد: «اگر شکلات مال تو باشد، چقدر از آن را به من میدهی؟»
[[page 30]]
انتهای پیام /*