مجله کودک 119 صفحه 31

کد : 110957 | تاریخ : 02/11/1382

و لحافم را وصله دوزی کنم. شاید بالاخره تمامش کنم. چه تنوع خوبی! چه خوب که همین امروز افتادم. غول دیگر داشت دیوانه می شد. دندان های نیشکری اش را به م فشرد و کمی بعد فکر تازه ای کرد. روز جمعه به کلبه رفت. پیرزن به مرغدانی رفته بود. او سه مرغ سفید داشت و آن روز هر سه تخم گذاشته بودند. پیرزن با تخم مرغ ها از کنار درخت سیب می گذشت که ناگهان غول، شاخه ای را به صورت پیرزن زد. ظرف از دستش افتاد و همۀ تخم ها شکست. حتماً این اتفاق پیرزن را عصبانی میکرد. پیرزن گفت: حالا مجبورم شام، املت بخورم. چقدر املت دوست دارم! چه خوب که همین امروز تخم مرغ ها شکست. غول دیوانه شد. اما کمی بعد نقشۀ دیگری ریخت. روز شنبه، غول کلبۀ پیرزن را به آتش کشید. حتماً این اتفاق او را عصبانی می کرد. شعله ها از دیوار بالا رفت و سقف کاه گلی کلبه آتش گرفت. پیر زن گفت: - این هم آخر و عاقبت کلبۀ من! کلبۀ خوبی بود ولی عمرش را کرده بود. سقفش چکه می کرد و کف آن سوراخ بود. غول، منتظر عکس العمل پیر زن بود، اما او مشغول پختن سیب زمینی در خاکستر داغ بود و آنها را یکی یک به بچه های روستا می داد. پیرزن، سیب زمینی پخته ای را سر چوبی گذاشت و به غول گفت: - می خوری؟ سیب زمینی آن قدر خوشمزه به نظر می رسید که غول بی معطلی آن را گرفت و درسته قورت داد. ناگهان به سرفه افتاد. سیب زمینی راه گلویش را بسته بود و او آن قدر سرفه کرد که در آخر مانند بادکنکی ترکید وجز پوستی سبز رنگ چیزی از او باقی نماند. پسر کوچکی به خیال این که پوست غول، لباس کهنه ای است، آن را برداشت و به آتش انداخت. حالا بیشتر روستاییان برای خورد سیب زمینی صف کشیده بودند و فکر می کردند چگونه به پیرزن کمک کنند. یکی گفت: - من سقف کلبه را می سازم. دیگری گفت: - و من دیوارهایش را. آن یکی گفت: - من پنجره هایش را می سازم. و یکی دیگر گفت: - و من دیوارها را نگ می زنم. زن ها گفتند: - ما هم وسایل خانه را تهیه می کنیم. وقتی همۀ سیب زمینی ها خورده شد، مردم قول دادند که به پیرزن کمک کنند. کلبۀ جدید او گرم و راحت بود. دیگر کهنه و قدیمی به نظر نمی رسید و دالانش رو به آفتاب بود. گاو پیرزن، صاحب طویلۀ جدید شد و سگ هم لانۀ گرم و نرمی پیدا کرد. در این میان فقط گربه ناراحت بود، چرا که دیگر موشی برای شکار وجود نداشت، آخر خانۀ جدید پیرزن سوراخی برای موش ها نداشت.

[[page 31]]

انتهای پیام /*