مجله کودک 126 صفحه 23

کد : 111201 | تاریخ : 21/12/1382

آیینه دوست من خدای قاهر حاضر منتقم [انتقام گیرنده] را شاهد می گیرم که احمد از آن روزی که در کمک این جانب ... مشغول اداره ی امور من بود ، تا الان که این ورقه را می نویسم ، قدمی یا قلمی برخلاف گفتار و نوشتار من برنداشته ، و با وسواس عجیب درکلیه گفتارهای من یا نوشته های من ، سعی نموده که حتی یک کلمه بلکه گاهی یک حرف را که به نظر او محتاج اصلاح است ، بدون اذن (اجازه) من تصرف نکند... خداوندا! من با آن که نمی خواهم از بستگانم چیزی که بوی حمد و ثنا باشد ، بگویم یا بنویسم ، لکن تو می دانی که ساکت ماندن در مقابل تهمت ها جرم و گناه است. احمد عزیزم مرقوم (نامه) شما به وسیله آقای علی واصل شد . سلامت شما ها را خواهانم.. آنچه از شما می خواهم آن است که با جدیت مشغول درس و بحث ، و به هیچ وجه غفلت ننمایید ، و درخلال تحصیل به تهذیب اخلاق و تحکیم مبانی دیانت مقدسه کوشا باشید... به همشیره ها و خانم خودتان سالم برسانید . ان شاءالله سعید و خوش باشید. پسر عزیزم ! ان شاء الله تعالی با سلامت و سعادت به سر می برید . ماها به حمدالله تعالی سلامت هستیم... امید است روزی هم همه با هم باشیم. از سلامت خودتان مطلعم نمایید . انشاءالله حالا درس خارج رفته اید . درس ها را بروید و هر کدام به فهم شما نزدیک است انتخاب نمایید . راجع به اسم بچه (اولین فرزند حاج سید احمد آقا) من نمی دانم شما چه وسواسی دارید ؛ یک اسم اختیار کنید . البته اسماء دور از اذهان نباشد . «حسن » بسیار خوب است ، اگر مایل باشید . در هر صورت اسم را بگذارید و هر نحو شما و اهل منزل انتخاب کنید ما هم قبول داریم خدمت ایشان (همسر حاج سید احمد آقا ) هم سلام برسان . نور چشم را می بوسم .والسلام. پدرت

[[page 23]]

انتهای پیام /*