و قبل از غروب خورشید، قاضی همۀ اهالی روستا را جمع کرد و روبروی آنها ایستاد. مردم نمیدانستند قاضی به چه علت آنها را جمع کرده است. قاضی داستان کشاورز را که پولهایش به سرقت رفته، برای مردم تعریف کرد و بعد به انها گفت: من به هرکدام از شما یک چوبدستی میدهد، آن را بگیرید و به خانههایتان ببرید. شب، چوبدستی دزد یک وجب بلندتر خواهد شد! صبح که شد، همگی بیایید و چوبدستیهایی را که تحویل گرفتهاید، با خود بیاورید.
هر نفر چوب دستیاش را گرفت و به خانهاش برد، شب که شد، دزد به دلهره افتاد و ترسید و نگران شد که رازش بین مردم برملا شود و رسوایی به بار بیاید. با خودش گفت: حالا چکار کنم نمیتوانم صبر کنم تا صبح شود و چوبدستیام بزرگتر شود و همه از رازم با خبر شوند.... ناچارم تا یک وجب از این چوبدستی را کوتاه کنم تا وقتی که شب، آن یک وجب بلندتر میشود به اندازه اولش برگردد، آن وقت قاضی چیزی نمیفهمد...هاهاها ....اگر قاضی زرنگ است، من از او زرنگترم !»
دزد، ارهای آورد و با دستش وجب کرد و چوبدستی را برید. بعد هم با خیال راحت خوابید.
ب ام و و تولید موتور سیکلت
اولین موتور سیکلت ب ام و با نام B15 مدل ویکتوریا توسط مارتین استول کارمند کمپانی ب ام و در سال 1920تولید شد.
[[page 7]]
انتهای پیام /*