
بهتربن همنشین محمّد(ص)
فصلی کوتاه از داستان کودکی و نوجوانی حضرت علی علیه السلام-قسمت سوم
ابوطالب ، چهار پسر داشت: طالب، عقیل، جعفر و علی. طالب، بزرگترین پسر خانواده بود و علی، کوچکترین پسر. ابوطالب ، علی را بیشتر از بقیه فرزندانش دوست میداشت و بیشتر از دیگران به او محبت میکرد. او در چهره و رفتار علی، چیزهایی دیده بود که در بقیه فرزندانش نبود . علی از همان سال های اول کودکی، هوش و ذکاوت بیشتری داشت و از بچههای هم سن و سالش بیشتر میفهمید.شاید، یکی از چیزهایی هم که باعث شد، او مورد توجه و علاقه خاص پسر عمویش قرار بگیرد، همین موضوع بود. زمانی که علی به دنیا آمد، محمد حدود سی سال داشت؛ یعنی سی سال از علی بزرگتر بود. اما هنوز چند سالی نگذشته بود که محمد دریافت که علی، با وجود سن و سال کمی که دارد، میتواند بهترین دوست و همنشین او باشد. چون علی از چنان رشد فکری ،عقلی و جسمانی بالایی برخوردار بود که هر کسی را به تعجب و حیرت میانداخت. از آن گذشته، علی هم مانند پسر عمویش، صاحب چهرهای بسیار زیبا ، جذاب و دوستداشتنی بود.
به این ترتیب دو پسر عمو، با هم دوست شدند و لحظات تنهایی شان را با هم قسمت کردند. در آن سالها تنها کسی که میتوانست به خلوت وتنهایی محمد، وارد شود علی بود. چون خلوت محمد، پر از فکر خدا و ذکر و عبادت او بود و هیچ کس مثل علی این حالت خوب و مخصوص را نمیفهمید.
علی، با آن که هنوز خیلی کوچک بود، میفهمید که بتهای درون کعبه قابل پرستش نیستند، و این موضوع را چند بار هم به زبان آورد:« ای پسر عمو! من از این بتهای سنگی و چوبی بیزارم، و امیدوارم یک روز بتوانم کعبه را از وجود آنها پاک کنم!»
ادامه دارد
در ونیز، گوندولا به عنوان تاکسی هم کار میکند. در مراسم عروسی نیز با تزئین گوندولا، عروس و داماد با این وسیله به خانه بخت میروند. بر اساس قانونی که در این شهر وجود دراد. رنگ گوندولا باید مشکی باشد!
[[page 16]]
انتهای پیام /*