مجله کودک 142 صفحه 29

چراغش را روشن نکرده بود که همه جا روشن و نورانی شد و بلافاصله حشرات و پشه­ها و.... دور چراغ شب­تاب جمع شدند و شروع کردند به وزوز کردن. شب تاب که کلافه شده بود، چند بار دمش را تکان داد تا پشه­ها و حشرات او را رها کنند. اما حشرات سمج­تر بودند و با تکان خوردن دم شب تاب، تعدادشان هم بیشتر شد. کم­کم مورچه­ها، مگس­ها، سوسک­ها و دیگر حیوانات هم با دیدن نور چراغ شب تاب، از خواب بیدار شدند و دنبال شب تاب راه افتادند. خیلی از حیوانات، هنوز خواب آلود بودند و چشم بسته به دنبال چراغ شب تاب می­رفتند و از یکدیگر می­پرسیدند:«چرا خورشید این قدر زود بیرون آمده است؟ چرا خورشید روی زمین آمده است؟» و ..... بالاخره آن قدر اطراف شب تاب شلوغ شد که شب تاب مجبور شد چراغش را خاموش کند. چراغ شب تاب که خاموش شد، همه حیوانات گیج و سرگردان به هم خوردند و داد و فریاد کردند و متفرق شدند و شب تاب هم گرسنه خوابید. اما صبح روز بعد یکی از مورچه­ها آمد پیش شب تاب و پیام ملکه مورچه­ها را به او رساند. او از طرف ملکه از شب تاب درخواست کرد امشب به جشن تاجگذاری ملکه مورچه­ها بیاید و چراغش را روشن کند تا آنها زیر نور چراغ او بتوانند جشن بگیرند و به جای آن غذا بخورد تا اسم غذا آمد، شب­تاب بلافاصله قبول کرد و شب به جشن مورچه­ها رفت و بدون زحمت تا آنجا که می­توانست غذا خورد. فردای آن روز شب تاب هنوز مزه غذای دیشب زیر دندانش بود که یک پروانه پشتش آمد و او را به جشن سالیانه رقص پروانه زیر نور، دعوت کرد و به او قول داد. شب تاب هم به جشن رفت و حسابی خورد و خوش گذراند. از آن به بعد، هر شب، شب تاب به یکی از جشن­ها و میهمانی­ها دعوت کشتی­های«یخ شکن» از انواع دیگر کشتی­های کابردی هستند که در مناطق یخبندان شمال و جنوب کره زمین استفاده می­شوند این کشتی­ها بسیار پر قدرت هستند.